زیر آوار آخرین حرفت جا مانده ام !
لعنتی ! نمی دانی *خداحافظت * چند ریشتر بود . . . !
::
::
ببین مرا چه گونه جادو کردی ؟ هنوز هم نمی توانم آن گونه که بودم ، باشم
هنوز هم نمی توانم ، روزها بعد از نبودنت انسان دیگری را آنگونه که تو را ساختم برای خود بسازم
سخت ست اما خداحافظ . . .
::
::
خدا حافظ
پیام من
کلام من
خدا حافظ تو ای
تنها سلام من
خداحافظ طلوع من غروب من
خداحافظ تو ای محبوب خوب من
::
::
ای کاش یاد میگرفتیم !
اگر در رابطه ای حرمت زیر سوال رفت ؛ برای همیشه با آن رابطه خداحافظی کنیم
و به طور احمقانه ای منتظر معجزه نمانیم . . . !
::
::
خدا حافظ گل مریم گل مظلوم و پر دردم
نشد با این تن زخمی به آغوش تو بر گردم
نشد تا بغض چشمات رو به خواب قصه بسپارم
از این فصل سکوت و شرم غم بارون رو بردارم
::
::
برو ای خوب من ، هم بغض دریا شو ، خداحافظ !
برو با بی کسی هایت هم آوا شو ، خداحافظ !
تو را با من نمی خواهم که « ما » معنا کنم دیگر
برو با یک « من » دیگر بمان « ما » شو ، خداحافظ !
::
::
از دست دادمت ، به راحتی یک نفس، به آسانی یک پلک ، سخت است ؛ ولی انگار باید
بگویم خداحافظ . ای تمام آن چه دارای ام بودی در این روزگار سخت ، خداحافظ . . .
::
::
التماس مال دیروز بود ! مال وقتی که ساده بودم !
امروز . . .
می خواهی بروی ؟
هیس !
فقط خداحافظ . . . !
::
::
همیشه خوب خداحافظی کن !
گاهی همه چیز آنقدر سریع اتفاق میافتد که فرصتی برای یک خداحافظی خوب پیدا نمیکنی !
گاهی جای بوسهای که هنگام خداحافظی نکردی ، تا ابد درد میکن . . . !
::
::
وقتی خداحافظی میکنیم چه انرژی عظیمی می خواهد کنترل اولین قطره اشک برای نچکیدن . . .
::
::
چه زیبا ! گفتم دوستت دارم ! چه صادقانه پذیرفتی !
چه فریبنده ! آغوشم برایت باز شد ! چه ابلهانه ! با تو خوش بودم !
چه کودکانه ! همه چیزم شدی ! چه زود ! به خاطره یک کلمه مرا ترک کردی !
چه ناجوانمردانه ! نیازمندت شدم ! چه حقیرانه! واژه غریبه خداحافظی به من آمد !
چه بیرحمانه ! من سوختم
::
::
خداحافظ همیشه سخت ترین کلمه است برای بازگفتن !
بر لب که بیاید دیگر باید رفت ! می روی ؟
::
::
و من از تو جدا ماندم ولی ای کاش میمردم !
برو دیگر که دل از غم رها کردم . . .
خداحافظ ، که دیگر بر نمیگردم . . .
::
::
منو باش !
میخواستم با خداحافظی کردنم تهدیدت کنم !
نمیدونستم با این کار خوشحالت میکنم !
باورم نمیشه یعنی خودتی ؟!
::
::
قصه به پایان رسید و من همچنان در خیال چشمان سیاه تو ام که ساده فریبم داد !
قصه به پایان رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم
خداحافظ . . .
::
::
از تو تنها یک حس مانده با من امشب که تو را گم بکنم ، پیش بیهودگی احساسم . . .
آخرین بار ، سلام . آخرین بار ، خداحافظ . . .
::
::
پرستو ها چرا پرواز کردید / جدایی را شما آغاز کردید
خوشا آنانکه دلداری ندارند / به عشقو عاشقی کاری ندارند
خداحافظ برای تو رهایی / برای من فقط درد جدایی
خداحافظ برای تو چه آسان / ولی قلبم ز واژه اش چه سوزان
::
::
خداحافظی کردی !
نقطه پایان ، تیر خلاص من شد
به ته خط رسیدم
سقوطی به خط بعد
سلام تنهایی ممتد . . .
::
::
” خداحافظی ات ”
عجب خرابه ای به بار آورده !
نگاه کن . . .
مدت هاست در تلاشند مرا از زیر آوار تنهایی هایم بیرون کشند !
::
::
اگه گفتم خداحافظ
نه اینکه رفتنت ساده است !
نه اینکه میشه باور کرد !
دوباره آخر جادست . . .
::
::
خدا را دوست دارم !
حافظ را هم !
ولی خداحافظ را نه . . .
::
::
در زندگی گفتن دو چیز بسیار سخت است !
اولین سلام و آخرین خدا حافظی . . .